بسم الله الرحمن الرحیم
گفتگوی علی خلیل اسماعیل با دوستان جوان در مسجد امام سجاد علیه السلام ( قسمت پنجاه و دوم )
و الصلوة و السلام علی خاتم الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین سیدنا و مولانا ابی القاسم مصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
اصول کافی در کتاب فضل القرآن ، باب البیوت التی یقرا فیها القرآن حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آورده است که قرار است در ارتباط با این حدیث به اندازه ی وسعمان با دوستان جوان و تحصیلکرده گفتگو و مباحثه کنیم .
وعن لیث بن ابی سلیم رفعه قال : قال النبی صلی الله علیه و آله : نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لاتتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری.
یادتان باشد که ما داریم بحساب خودمان در باره ی کلام رسول خدا صحبت میکنیم ، از خود حضرت کمک میطلبیم . از او به جد میخواهیم که در زبان و فهم الکن گوینده گشایشی قرار دهد . تا بتواند از پس این مهم بر آید . میفرماید : خانه هایتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید . از آنها قبرستان نسازید همانطور که یهودیها و نصرانیها خانه هایشان را به قبرستان تبدیل کردند .
در این ارتباط یک محقق یهودی حرفهای خوبی دارد ، میتواند به ما در تبیین سخن رسول الله کمک کند و ما هم گفتیم که ایرادی ندارد از حرف خوب دیگران حتی اگر مسلمان هم نباشند استفاده کنیم .
روزی شاهد نزاعی بین استادی مسن ، موقر ، با سواد و دلسوز با دانشجویی جوان ، کم تجربه و جسور بودم ، نقل آن خالی از فائده نیست .
ابتدا استاد از کلاس و سالن کنفرانس بیرون آمد و سیگاری روشن کرد . دانشجویی هم در پی استاد از سالن خارج شد ، او هم سیگاری روشن کرد . استاد رو کرد به دانشجویش و گفت : سیگار نکش . اما آن جوان جسارت کرد و به استادش که حکم پدر و ولی او را داشت ، گفت : شما خودتان سیگار میکشید و به من میگویید سیگار نکشم ؟
استاد دنیا دیده و سرد و گرم روزگار چشیده در مقام پاسخ حرفی زد که همین حالا که نزدیک سی سال از این حرف میگذرد شرمندگی و پذیرش را توامان در چهره ی آن جوان میبینم . برای ما هم درس است .
آن استاد گفت : اگر از دهان سگی در و جواهر بیرون آید ، شما برنمیداری ؟ میگویی چون از دهان سگ خارج شده نجس است ؟ و یا نه ، برمیداری ، آب میکشی و استفاده میکنی . آن جوان گفت : مسلما برمیدارم ، آب میکشم و استفاده میکنم . استاد اندیشمند ما گفت : عزیز من ، این حرف من همان جواهر است . گرچه من عامل نیستم ، اما معنایش این نیست که مضرات کشیدن سیگار را نمیدانم . من این راه کج و این مسیر غلط را رفته ام . دوست دارم شما گرفتار نشوی .
حالا میشود از یک یهودی ای که مسیر غلط را تجربه کرده و در مقام نصیحت و دلسوزی برای مردم قوم و قبیله ی خودش مطلب و مطالبی دارد ، استفاده کرد . اما آن نکته ی کلیدی که در بیان استاد الهی ما وجود داشت و امروزه در بسیاری از جاها مفقود میبینم ، و آن آب کشیدن است . ابتدا آب بکشید و از نجاست خارج بسازید و در آخر استفاده کنید .
دنیای عجیبی برای ما طراحی کرده اند . در و دیوار شهر پر شده از تابلو هایی که به مردم میگوید : ابتدا سبزیجات را ضد عفونی کنید . اگر ضد عفونی نکنید مبتلا به اسهال میشوید . اسهال بد است . اما تابلویی ندیدم که بگوید : حرفهای وارداتی ، اندیشه های وارداتی ، کتابهای وارداتی ، فیلم های وارداتی ، لودگی های وارداتی و مد های وارداتی را ضد عفونی کنید . بوی گند اندیشه ها و مد های اسهالی که امروزه ملائک آسمان را هم میآزارد بخاطر این است که بدون آبکشی و بدون استفاده از هر ماده ی ضد عفونی کننده ، آنچه را که از آن سوی آب آمده ، استفاده میکنیم . این کلمات و عبارات را که بکار میبرم ، عمد دارم ، ما اگر کلمه سازی نداشته باشیم ، اگر مفهوم سازی نداشته باشیم ، اگر مهاجم نباشیم ، آنها که بیکار نمینشینند ، آنها برای ما ، برای دختر های ما ، برای پسر های ما و برای سمبل های شرف و پاکدامنی ما ، کلمه میسازند . این عبارات را که من در گفته ها و نوشته هایم بکار میبرم ، مثل اندیشه های اسهالی ، مد های اسهالی ، نطفه های غنی شده ، سحت خوار ، اذاعه گر و چیز های دیگر را شما هم به تکرار و فراوانی بکار ببرید . آنقدر بکار ببیرید که جرات نکنند ، هر حرفی ، هر اندیشه ای و هر مدی را آب نکشیده و ضد عفونی نشده استفاده کنند .
چون میخواهم این قسمت از صحبتهایم را بر اساس مقاله ی آقای Kerby Anderson که متن اصلی آن در سایت leaderu.com قرار گرفته و ترجمه خام آن را ماهنامه ی سیاحت غرب در فروردین 83 با عنوان افول خانواده منتشر ساخته است ، ارائه کنم ، لازم میبینم ، زهر آن را بگیرم و بعد تقدیم شما دوستان خوبم کنم .
از آنجاییکه در حدیث رسول الله از خانه های یهود و نصاری تعبیر به قبر شده است . و این زهر خطرناک متاسفانه در بسیاری از سرزمین ها قابل رویت است ، و روز بروز هم بر تعداد خانه های تاریک افزوده میشود . چند نشانه از قبر و حواشی آن بدهم و بعد ، از افول خانواده که در مقاله ی آقای کربی اندرسون آمده ، پرده بردارم .
1) از اولین نشانه های قبر تاریکی وهم آور آن است . وحشت برخاسته از تاریکی بحدی است که قابل تصور نیست . تاریکی حرکت و جنبش را از آدمی سلب میکند . این چشم بواسطه ی نور است که میبیند ، نور را که از آن بگیرید ، اگر بخواهد هم نمیتواند راه نجات را پیدا کند . افهم .
2) از دیگر نشانه های قبر تنگی و در مضیقه بودن است . و خدا نکند که آدمی گرفتار این بلای سیاه شود . در تهران شخص موجه ای مرا به خانه اش برد ، و از من تقاضا کرد که همین صحبت های دوستانه را با صدای بلند بگویم . در بازگشت از او پرسیدم ، چرا چنین تقاضایی را از من داشتی ؟ گفت : اگر تهران را هم در این خانه بریزم باز هم همسرم در مضیقه است . اگر صد متر را به دویست متر و به دو هزارمتر تبدیل کنم ، او باز هم احساس خفگی میکند . من هم یک آدم هستم ، میترسم ، بخاطر این مرض همسرم آلوده ی گناه شوم . گفتم شما بلند تر حرف بزنی ، شاید لحن آمیخته با درد و رنج شما موثر واقع شود .
3) از نشانه های بارز قبر فردیت است . آدمی در قبر تنهاست . و امروز از معضلات خانه و خانواده های تاریک فرد گرایی افراطی است . آن چیزی که خانه را خانه میسازد ، فقط دیوار نیست ، اگر یک نفری فقط دیوار بسازد ، نمیگوییم خانه ساخته است . اگر یک فردی از خانه فقط پنجره های آن را تهیه کرده باشد ، نمیگوییم خانه دارد . اگر یک فردی همه ی اجزاء خانه را تهیه کند ، در ، دیوار ، سقف ، لوله ی ِ آب ، کنتور برق ، و دیگر چیز ها . و آن ها را در یک کناری بگذارد ، ما نمیگوییم او خانه دارد . زمانی که در و دیوار و سقف بر هم قرار گرفت . لوله ی آب ، آب آشامیدنی را به خانه آورد و کنتور برق نور خانه را تامین کرد ، این میشود خانه . خانواده هم همینطور است .
اگر پدر مدیریت داشت ، نقش داشت و مادر با ریاستش به خانه گرما بخشید . فرزند زایید و مدیر و آموزگار اولین دانشگاه فرزندش خودش بود . این میشود خانواده . بعضی گمان میکنند ، این حرف شعار است ، در صورتی که همه ی مردم این کلام رسول الله را میدانند که : اطلب العلم من المهد الی الحد . ز گهواره تا گور دانش بجوی . اگر قرار است گهواره کلاس باشد ، قطعا مادر معلم آن کلاس است . و امروز در خانه های تاریک ، همه چیز هست ، پدر هست ، مادر هست ، فرزند هست . اما تک ، تک . فرد ، فرد . تنها چیزی که اینان را سر هم جمع کرده ، این است که خانه ، خوابگاهی است . رستورانی دارد و مستراحی . فردیت تهوع آور همه ی علقه های زیبا و معنوی خانه و خانواده را از بشر امروزی گرفته است .
4) از نشانه های دیگر قبر متلاشی شدن بدن آدمی است . زشت و زیبا ندارد . ریز و درشت ندارد . قبر فقیر و غنی نمیشناسد . پهلوان و غیر پهلوان نمیکند . هر کسی مدت کوتاهی در قبر قرار گیرد ، بدنش متلاشی میشود . و از علائم مذهب فردگرایی همین از هم پاشی اعضای خانه و خانواده است .
5) از نشانه های دیگر قبر ، سرازیری است . اینکه میگویند خدایا در سرازیری قبر بداد ما برس ، واقعا درست است . این یک سرازیری واقعی است . خانه های تاریک سیر قهقرایی ، سیر در سرازیری دارند . اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک حکایت از سرازیری در خانه های قبری و تاریک دارد . نقش اصلی در چنین خانواده هایی به پایین تنه داده میشود . شنیدید النار محفوفة بالشهوات . و یا اینکه حفت النار بالشهوات . شهوت به پایین تنه به سرازیری کار دارد . خیلی جالب است از مستحبات دینی ما این است که وقتی میخواهید کلاه برسر بگذارید یا دستار ببندید ایستاده این کار را بکنید وقتی هم که به خدا به معنویت و به زیباییها فکر میکنید ، جریان خون به سمت بالا کشش پیدا میکند و وقتی خواستید شلوار بپوشید ، میگویند بنشینید . به شهوت که فکر میکنید جریان خون به سرازیری تمایل پیدا میکند .
6) از خصوصیات قبر عمر طولانی آن است . معمولا تا سی سال برای قبر حرمت نگه میدارند . اگر کسی به هر دلیلی در قبر زنده شد ، فقط لحظات کوتاهی فرصت دارد تا با فریاد برآوردن و صدا زدن اسباب رهایی خود را فراهم آورد . دقت کنید که در آیین دینی ما بعد از اینکه مرده در خاک قرار گرفت و همه که رفتند ، شخصی مدت کوتاهی بر سر قبر میماند .
گناه ، قبر ساز است ، تاریکی آفرین است ، هر گناهی نقطه ی سیاهی را در قلب ایجاد میکند . گناهکار ، شیطان پرست است و شیطان پرستی را دنیای تاریکی میگویند . ما گمان نکنیم برای شیطان پرستی حتما باید در کلیسای شیطان آقای آنتوان لوی یهودی ثبت نام کنیم .
حال اگر کسی به هر دلیلی خانه اش را تاریک یافت ، همان گناه اول فرصت دارد ، با فریادی که بر سر شیطان میکشد اسباب رهایی و نجات خود را فراهم آورد .
درست است که در آیین دینی ما فرصت بازگشت به دنیای زنده ها و به سرزمین روشنایی تا لحظه ی معاینه و تا لحظه ی مرگ است . ولی خودمان عقلمان را قاضی کنیم ، ببینیم چند درصد امکان دارد کسی که سی سال ، چهل سال غرق در گناه و لذات شهوانی بوده ، احتمال دارد ، بتواند در آخرین لحظات عمرش که هول و اضطراب و درد و ناراحتی همه ی وجودش را گرفته موفق به توبه و انابه شود ؟ تصدیق میکنید که کار آسانی نیست و درصد چنین توبه ای خیلی پایین است .
یک آقایی در همان شهر محل تولدم بود که به حرفه ی پر درآمد گدایی اشتغال داشت ، من برای علم پلید و دروغ پزشکی جدید هم حرفهایی دارم ، بماند برای بعد ، این پر درآمدی شغل گدایی کار دست بعضی از مریض های فقیر داده است . به پزشک مراجعه میکند مثلا برای عمل جراحی ، پزشک علاوه بر پولی که رایج است و حلال ، مبلغی هم با پر رویی زیر میزی میخواهد . وقتی سوال میکنیم آقا این پول دیگر برای چیست ؟ میگوید : سی سال درس خواندم برای چندرغاز پولی که دولت میدهد ؟ اگر گدایی کنم بیشتر پول در میآورم . بنده ی خدا راست میگوید . البته کار پزشک زیر میز خور که شاخه ای از همان سحت خواری یهودیان است ، به دزدی بیشتر شباهت دارد . اما چون دولت و دستگاه قضایی پزشک را مواخذه نمیکند ، میگوییم الگوی پزشکان سحت خوار ، گدا ها هستند .
آن آقای گدای شهر ما سی سال لب و لوچه ی خودش را کج کرده و با آه و ناله از مردم پول گرفته ، این دیگر خمیره ی وجودی او شده . دوستان نوجوان و جوان من روزی از سر تفریح به این بنده ی خدا گیر دادند که تو این همه گریه و زاری میکنی مگر مردم از یک قران بیشتر به تو میدهند ؟ ما به تو پنج قران میدهیم ، تو بخند . کسی که سی سال نخندیده ، بعد از سی سال ، عضلات صورت و لب های او بسختی اجازه ی چنین کاری را میدهد . این گدای حرفه ای شاید چیزی حدود یک ساعت طول کشید ، تازه بعد از یک ساعت لبخندی زد . یک لبخند ، پنچ قران ، جا داشت در کتاب رکورد ها ثبت میشد . غرض اینکه ، تغییر و عوض شدن آدمی امر آسانی نیست . درخت گناه که ریشه دار شد . دل کندن از گناه سخت خواهد شد .
احساس کردید نور ایمان در خانه و خانواده کم رنگ شد ، این پا و آن پا نکنید . اینجا سریع تصمیم بگیرید ، و الا فضا خالی از اکسیژن خواهد شد . مرگ حتمی است .
ادامه دارد .....